« پرونده همیشه بازاصلا طلبه ملالغت نباشد اوضاع به هم میریزد... »

رقص در مه

نوشته شده توسطبنیادی 27ام مهر, 1396

جستجوگر شناخت یک متن، همواره سفری به دنیای رمز و رازها در پیش دارد، وازه ها، چمله ها، ساختارها، زنجیره های به هم تنیده الفاظ و معانی…. دنیایی از رمز و راز و پیچیدگی را فراهم می آورند که صحنه مطالعه را به یک رزمگاه بدل میکنند…

رزمی با هاله های مه که همه چیز را فراگرفته اند … زمانها و مکانهایی را که به تاریخ پیوسته اند…  گوینده ها و شنونده هایی را که قرنها رمز ساخته اند و معانی را از این سو به ان سو کشانده اند… در پی خواسته هاشان دویده اند و واژه ها را چونان شمشیرهایی در آوردگاه اجتماع به کار گرفته اند…
ماجرا گاهی به یک پرونده جنایی تبدیل میشود.. گاه به نقشه خوانی یک گنج… و گاه به ردیابی یک روح!

قضیه وقتی بسیار پیچیده میشود که موضوع مطالعه، متنی باشد نشسته بر تارک تاریخ یک تمدن بلند بالا و پر نشیب و فراز با هفتاد و دو مدعی!
در تمام این تعقیب و گریزهای همواره… آرزو میکنی که کاش زبان یک جمله بود و ماجرا با یک شبیه سازی ساده تمام میشد. اما زبان چه بسا بیش از انسان و تاریخ حیات بشر پیچیده بوده و پیچیده تر شده است.

پ.ن:

1- شاعرانگی در وصف زبان و خوانش یک متن آن هم یک متن به عظمت قرآن، آسان است… وقتی وارد میدان میشوی سراپا به رعشه می افتی.

2- برخورد آقای قرائتی با آقا دوربینی خیلی صدا کرد، با خودم گفتم معلوم نیست چه کرده اند آقای قرائتی، فیلمش را در آپارات جستجو کردم و دیدم، حجم جنایت! به ان عظمت که در بوغ و کرنا کرده بودند نبود انصافا . بعضی چه قدر دلشان را ذیل این موضوع خالی کرده بودند! جالب است برایم که همه آقای قرائتی را یک جنایتکار دانسته و از  آقا دوربینی مثل یک قربانی دفاع کرده اند! جالبتر اینکه رفتار بیمارگونه این بنده خدا(که البته خاص ایشان نیست و بسیار رواج دارد) به عنوان یک موضوع خنده قلمداد میشود… 


فرم در حال بارگذاری ...