« ماجرایی به نام ني ني!در حاشیه ریحانه گردی ... »

فقر زبانی ما...

نوشته شده توسطبنیادی 3ام آذر, 1392

شاید از نظر بعضیها بین هرمنوتیک و تفسیر قرآن هیچ سنخیتی نباشد، (البته شاید این قضاوت در مورد برخی گرایشات فلسفی هرمنوتیک کمابیش صادق باشد.) اما بیراه نیست اگر گفته شود بین تفسیر قرآن و هرمنوتیک کلاسیک و تفسیر کتاب مقدس روابط ماهوی و روشی قابل اعتنا وجود دارد که مطالعه آنها حتی در گسترش روشهای تفسیری قرآن نیز موثر خواهد بود.
البته به نظر بنده بررسی پیوند بین مباحث این دو حوزه گسترده جز با نیم نگاهی تخصصی به منطق جدید و زبانشناسی نادقیق خواهد بود.
کارهای درخور تشکری انجام شده است که به نظرم ،به قول نظامی ها ،به نوعی خط شکنی کرده اند اما مشکل اساسی اکثر آنها عدم تسلط به زبان متون مادر در دانش هرمنوتیک است ، بخصوص در مورد پایان نامه ها که اکثرا به اندک ترجمه های فارسی موجود مراجعه میکنند که برگردان ترجمه های انگلیسی هستند!! و تنها به همین منابع برای شناخت هرمنوتیک اکتفا میکنند ، بعضی هم که همت بیشتری دارند و به منابع انگلیسی هم مراجعه میکنند (که البته اکثر این منابع انگلیسی خود ترجمه محسوب میشوند!) وقتی دقیق میشوی میبینی متن انگلیسی را هم از رهگذر برخی ترجمه های فارسی ردگیری کرده اند…
برخی هم که به متون اصلی مثلا آثار شلاخرمایر مراجعه میکنند باز آلمانی به اندازه کافی نمیدانسته اند و از چشم انداز متن انگلیسی به آن متون راه میابند.
بماند که تخصص در زمینه فلسفه ی تحلیلی و شناخت متون مقدس و زبانشناسی عربی و لاتین و…. هم خواب و خیالی بیش نیست و آرزوی دور و درازی مینماید!
همین چند وقت قبل برخی پایان نامه های ارشد که در همین حوزه در برخی دانشگاههای قم انجام شده اند را دیدم ،به نظرم تاسف بار بود، برخی حتی زحمت مراجعه به یک متن لااقل انگلیسی را به خود نداده بودند برخی هم به زعم خودشان به همان روشی که گفتم گول زده بودند!
البته پایان نامه ای هم در مشهد انجام شده که به طور کلی به این موضوع پرداخته که در نوع خودش تقریبا بی نظیر است. به شکل کتاب هم چاپ شده ، اما به علت کلی بودن موضوع بیشتر به یک گام مقدماتی شبیه است و باید گامهای تکمیلی اش هم صورت گیرد.6
در همین قم هنوز استادی که مسلط به زبان آلمانی و متون مادر هرمنوتیک باشد نیافته ام…
اوضاع از اون مدلهایی است که به قول پدربزرگم فقط و فقط خودت باید دست بر زانو بگذاری و برخیزی…. اما عمر نوج میخواهد!
از سالها پیش علاقه به پرداختن به جزئیات این حوزه داشته ام اما به قول برخی دوستان به خاطر روحیه ایدئال گرایی ای که دارم راضی نشدم بدون تسلط کامل به زبان آلمانی و انگلیسی و عبری پژوهش جدی ای را در این زمینه بر خودم واجب کنم… اما کی از نمره زبانم راضی خواهم بود؟؟
این روزها بعضی موضوعات هرمنوتیک و تفسیر مثل خوره افتاده اند به جانم… گویا راه فراری نیست!
بیش از هر چیز، تفسیر متون مقدس بین یهودی های عبری زبان دارد روی مخم راه میرود…

پ.ن:
1- قرآن دارد همچنان قلمرو زندگی ام را در مینوردد…. و موضوع مرکزی زندگی ام میشود.
2- اینجا که من ایستاده ام چشم اندازش بدجور مه آلود است… مه شکن میخواهم.
3- ((سختی کشیدن برای دانستن)) ، باید یک آرمان تربیتی در ذهن مادران ما برای نهادینه کردن آن در وجود فرزندان این سرزمین بشود، بلکه چند نسل بعد شاید زنان و مردانی از جنس دانش در این سرزمین برخیزند…
4- این نسل ،نسل بدجور تنبلی است!… گل مارا بدجور با عافیت طلبی خمیر کرده اند!… جبرنگر میشود آدم وقتی در تحلیل این همه سستی ناتوان میماند…
5-
کتاب “تفسیر قرآن و هرمنوتیک کلاسیک” آقای آزاد، که پایان نامه ارشد بوده است و در حد پایان نامه ارشد توی کشور ما واقعا ممتاز است، کتاب مفیدی برای آشنایی بسیار کلی با این حوزه است اما به نظرم در برخی سرفصلهای مهمش بیش از حد خلاصه است تا حدی که گاه جای مستندات بدجور خالی است.
6- ده 15 سال میشود که قرار است من مطالعه روزانه ام را از کتب عبری و آلمانی و انگلیسی انجام دهم!!!… همچنان قرار است!
7- رنج عافیت است این بی تحرکی ما…
8- کسی عربی جوابم را نداد … دیگر عربی نخواهم نوشت!

نظر از: مریم [عضو] 

سلام دوست عزیز مطالبت خیلی خوبن اما یه خورده طولانی کوتهاهتربشن البته به نظر من به عنوان یک دوست بهتره
__________
سلام. ممنون از توجه شما. سعی میکنم از این به بعد کوتاه تر بنویسم. سپاس


الحاقیات:
  • 2_1.gif -   ضمیمه یافت نشد!
1393/04/17 @ 15:39


فرم در حال بارگذاری ...